آخرین اشعار

راه نیستان

ناله به دل شد گره، راهِ نیستان کجاست؟
خانه قفس شد به من، طرفِ بیابان کجاست؟

اشک به خونم کشید، آه به بادم سپرد
عقل به بندم فگند، رخنه ی زندان کجاست؟

گفت پناهت دهد، در ره آن خاک شو
آنکه شدم در رهش خاک بگو آن کجاست؟

روز به محنت گذشت، شام به غم شد سحر
ساقی گلچهره کو، نعره ی مستان کجاست؟

در تفِ این بادیه، سوخت سراپا تنم
مزرعم آتش گرفت، نم نم باران کجاست؟

موج نلرزد بر آب، غنچه نخندد به باغ
برگ نجنبد به شاخ، باد بهاران کجاست؟

خوب و بد زندگی، بر سر هم ریختند
تا کند از هم جدا، بازوی دهقان کجاست؟

برقِ نگه خیره شد، شوق ز دل رخت بست
خانه پر از دود شد، مشعل رخشان کجاست؟

ناله شدم غم شدم، من همه ماتم شدم
آن دل خرم چه شد، آن لب خندان کجاست؟

ابر سیه شد پدید، باز به چرخ سخن
اختر برج ادب، مرد سخندان کجاست؟

هم نظر بوعلی، هم قدم بو العلا
هم نفس رودکی، همدم سلمان کجاست؟

مرد نمیرد به مرگ، مرگ از او نامجوست
نام چو جاوید شد، مردنش آسان کجاست؟

شناسنامه