دنیای من شبیه درختیست در کویر
تنهایی اتاق مرا دست کم نگیر
من سردم است و قاصدک از هر کجا که هست
باز آمده به دیدنم اما چقدر دیر
حالا که بافت خورده به هم سرنوشت ما
تو جوی فاضلابی و من کرمک حقیر
بیچاره من که این همه از خود گذشتهام
بیچارهتر زنی که شده در خودش اسیر
راهی دگر بگیر و برو سمت ـ نیستی؟ـ
جام دگر بگیر برو آنطرف بمیر
جای دو دست، سرزده از من دو چوب خشک
جای دو چشم، زل زده در تو دو گرگ پیر