– شما مقابلِ یک دوربینِ مخفی هستی
تکان بده به تماشا کنندگانت دستی –
نشان بده کلماتِ همیشه ترسانت را
درونِ چشم جهان مرگهای عریانت را
درونِ چشم فقط خو گرفته به بیشرمی
نگاهِ مرگ کبوتر بهخاطر سرگرمی
جهان نشسته تماشا کند خزانهایت را
که باز نوش کند خونِ ارغوانهایت را
تو کودکانهترین نا امیدیِ پروازی
تو سرگذشت غمانگیز بادبادکبازی*
بچرخ دورِ خودت ای غریبهی این اطراف
بچرخ “بایسِکلرانِ” خستهی مخملباف**
بپاش لختهی خونین به سختیِ کاشیها
که فُرم تازه بپاشی به بوم نقاشیها
بگو ثمر تو چه داری!؟ بگو درخت عاصی!
بگو به گریه بگو سیییب! سوژهی عکاسی!
نشان بده کلمات همیشه ترسانت را
درونِ چشم جهان مرگهای عریانت را
درون چشم ِفقط خو گرفته به بیشرمی
نگاهِ مرگ کبوتر بهخاطر سرگرمی
بُریده شاهرگت با خشونت و سرمستی
تو در مقابلِ یک دوربین مخفی هستی
پانوشتها:
*. بادبادکباز نام ِ رمانی از خالد حسینی
**. بایسکلران نام فیلمی از محسن مخملباف