عشق می آید که دل یکباره شاعر می شود
پاره پاره می شود هر پاره شاعر می شود
دل که در آغوش عشق افتاد می فهمد چرا؟
در پناهِ عشق هر آواره شاعر می شود
می رود تا زندگی اش را کمی سامان دهد
یک قدم نارفته آن بیچاره شاعر می شود
چون که قرآن می گشاید تا بخواند سورهای
واژه واژه های هر سی پاره شاعر می شود
تا نسوزد عشق دل را دل کجا شاعر شود
عشق می سوزد که آتش پاره شاعر می شود