دلتنگم و دو چشم تو پیدا نمیشود
مادر! در این غبار دری وا نمیشود
لبخند من که تلخ ترین معنی غم است
در روبروی آیینه زیبا نمیشود
مادر! رسوب کردهی درد نگفته ام
در من گذشتهایست که فردا نمیشود
مادر! کجاست آینه، آن نصف دیگرم
با غصه جنگ، یکه و تنها نمیشود
تاریخ سرنوشت من از ابتدای عشق
خط شکستهایست که خوانا نمیشود
مادر! به زیر سقف شبم، هرچه میکنم
این درد صبح مرده، دل آسا نمیشود
مادر! مرا شهامت جاری شدن بده
هر رودخانه راهی دریا نمیشود