دفترچه‌ی‌ بزرگ جهان

دفترچه‌ی بزرگ جهان بسته می شود
وقتی‌ که حرف نیست دهان بسته می شود

روزی که صلح بوسه زند بر لب تفنگ
بال کبوتر از هیجان بسته می شود

گل می کند به جای گلوله دو شاخه تاک
بر گیسوان مست زنان بسته می شود

ناگاه عاشقانه سفر می شود شروع
تا چشم وا کنی چمدان بسته می شود

کشتی همین که در دل طوفان رها شود
در چنگ موج‌ها ملوان بسته می شود

تقویم ها همیشه به پایان نمی رسند
آخر مسیر تند زمان بسته می شود

شناسنامه