بیا به بی کسی باغ و راغ گریه کنیم
به ملک بی چمن و بی چراغ گریه کنیم
حریم باغ به دست کلاغها افتاد
بیا که با جگر داغ داغ گریه کنیم
به شاخ سرو و سپیدار خانه غم شد
به پادشاهی خیلِ کلاغ گریه کنیم
به سوگ تاک نشینیم و ناله آغازیم
به خاک تاک دوصد تا ایاغ گریه کنیم
کنون ز باغ به جز واژه ای نمی بینم
بیا به واژه تنهای باغ گریه کنیم