امسال باز بیوطنیم، ای پرندهها
یک روح در دو تا بدنیم، ای پرندهها
دیدی بهار سال دگر خندهای نکرد
در برف مانده جان بکنیم ای پرندهها
وقتی که چشم کلبه ما بسته میشود
بر خانه که در بزنیم ای پرندهها؟
…جایی برای ماندن و رفتن نمانده است
شب را کجا قدم بزنیم ای پرندهها؟