گفتم درختها
با بوتهها برابر و همسان نمیشوند
گفتم درختها
از سینه زمین
چون ناله میجهند
آزادهاند و بسته زندان
نمیشوند
گفتم درختها
چون آیههای فتح
از خاک تا به اوج
همواره دست جانب خورشید
میبرند
گفتی:
درختها
دیگر دریغ، درد
بیگانه از تبسم نورند و روشنی
گفتی درختها
یا دسته تبر شدهاند
یا که چوبِ دار
افسوس
آیینه بلند بهاران
نمیشوند