بگذار تا ز هالهای نوری درآرمت
از بغض “تلخ زنده به گوری” درآرمت
ای روح ناب و ممتد ذایقه و زبان
از عطر ناز پونه و سوری درآرمت
با شیوهای مغازله و عشق یک رقم
از آخر مسافت و دوری درآرمت
تا سبزههای سبز لطافت، نمو کنند
آرامش مدام و صبوری درآرمت
ای پردهی گناه و عطشناکیِ بهشت
مانند پرسه های حضوری درآرمت