خط بکش روی این همه تزویر خوابِ ابلیس را پریشان کن
پردهی فتنه را کنار بزن، چهرهی ظلم را نمایان کن
با صدایی رسا و تند و قوی، با همان شور و شوکتِ علوی
بنشین رویِ منبرِ پدرت، خطبه را مثل تیغ برّان کن
معنیِ اصل و ریشهی خواهر، عمهی مهربان تر از مادر
طفلِ رنجور را بکش در بر، شبِ اندوه را چراغان کن
بین نامردها غریب ای زن! یک تنه بین این همه دشمن،
پشتِ ظلم زمانه را بشکن، آسمان را ستاره باران کن
ما که جا ماندگان آن روزیم، زنده زنده هنوز می سوزیم
برسان یا به کربلا ما را، یا که ما را به مرگ درمان کن
چشم تا شاهد است سرتاسر، پر شده دشت از تن بی سر
حجِ خود را تمام کن دیگر، نیت روز عید قربان کن…