گاهی درون سینه ی ما از غزل پر است
هنگام گریه حال و هوا از غزل پر است
بغض هزار ساله ی یک حس آتشین
می ترکد و تمام فضا از غزل پر است
گاهی خیال می کنم اینجا نشسته ای
چای و کنار پنجره ها از غزل پر است
آرام می شوی و مرور ستاره ها
از تو گرفته تا به خدا از غزل پر است
دیوانه ام! نگاه تو آرامش من است
لطفا بفهم! حس مرا از غزل پر است
ذهنیت تمام جهان با وجود تو
اصلا بدون چون و چرا از غزل پر است
وقتی در نگاه خودت محو می شوم
پی می برم که حس خدا از غزل پر است