آخرین اشعار

حسرت جبین تو

چه‌گونه مویه کنم حسرت جبین ترا
چه‌گونه آه، نفس‌های آخرین ترا…!

چه‌گونه خشمِ خداباورانِ دیوانه
به خون نشانده سراپای سرزمین ترا

چه بی‌بهانه به جادوی مرگ محکومی
خدا ندیده مگر چهره‌ی حزین ترا؟

مگر زمین و زمان کارگاهِ جیغ شود
که انفجار دهد بغض آتشین ترا

نشد که هم‌قدم درد، شست‌وشو بکنم
به آب شعر ترم گردِ آستین ترا

شناسنامه