در گورستان های تنگ تعصب
این گونه تا کی و تا چند
گورهای مرده گان خویش را بر می شمارید
مگر کسی
دیده است
که پهلوان معرکه
اندوه تلخ تنهایی خود را
با جمجمه های پوسیدۀ نیاکان در میان بگذارد!
در گورستان های تنگ تعصب
آفتاب
حفره تاریک بدبختیست
که زنده گی را با جهنم سوزانی پیوند می زند
در گورستان های تنگ تعصب
عقرب جراره یی،
شاید
یک روز
بر هیچستان ذهنی شما
صفر دیگری بگذارد
و جمجمه های پوسیده نیاکان
یک
دو
سه
و چند و چند
و چند بار دیگر
به هیچ نمی ارزند