تمام لحظهها را با دو دستش باز جان میداد
زمین را با صدای گامهای خود توان می داد
دوباره باز معنا کردهای مفهوم بودن را
گمانم استقامت را نشان آسمان میداد
تمام جادهها را گشتهای بی خستگی در باد
به هر لحظه قدمهایت جهانی را تکان میداد
فرشته باز کم آورده در ژرفای چشمانت
فرشته با تمام مهربانی روبهرویت امتحان میداد
«تمنا» و «یما» بالیده با گلهای دامانت
تمنا و یما را نام مادر کهکشان می داد
و با این مهربانی جلوهگاه سبز چشمانت
دل این آسمان خسته را رنگینکمان میداد
و من این واژه ها را میشکوفانم به پای تو
که دنیا داستان عشق را با تو نشان می داد