هزار قونیه سرگردان اسیر جذبهی گیسویت
نشسته حضرت مولانا بسمت طاق دو ابرویت
فرشته ها همه صف بستند فضای بلخ چراغانیست
گرفته مرو و بخارا را خیال بخشش هندویت
هرات و پیر خرابتش برای دیدن چشمانت
گرفته شور سمرقندی پس از نگاه بلاجویت
هزار مرتبه شیرازی هزار مرتبه نیشابور
هزار مرتبه شمس الدین سرش نهاده به زانویت
پس از نگاه به چشمانت نوشت حضرت مولانا
که عشق جرم قشنگی هست پس از اجابت گیسویت