به خون تپید کابلم خدای من کجا ستی
چه با شکوه، همچنان در اوج کبریاستی
به خون گرم کودکم نوشته “من بهشتیام”
خدای پاک من تو خالق چنین بلا ستی؟
شهید راه دانش است نور چشمم ای خدا
چنین شهید را فقط خودتو خونبها ستی
کمر شکسته ماندهام کنار سرو پیکرت
نگاه هم نمیکنی چقدر بیوفا ستی
فرشته جان نفس بکش! به مادر تو گفتهام
نمردهای هنوز زندهای و در کماستی
دوباره زنگ… باز مادر تو است پشت خط
چه خاک بر سرم کنم بگویمش کجاستی
چسان بگویمش که تو دگر به صنف درس نه
به بام روضه سخی کبوتر رهاستی