پیچیده در رگارگ آب و هوا علی
پخش است در تطور ما تا خدا علی
پخش است در سراسر ما، بیشتر ز جان
محشور بودهایم از آغاز با علی
غیر از طنین رنگ خدا نیست مهر او
گردیده منتشر ز کجا تا کجا علی
کو چارهای از آب و هوا، اهل خاک را
روح خداست در گل نتهای ما علی
ای جان هستی! از تو که منها توان شدن
بی تو چگونه زنده توان بود؟ یا علی!
ما را گره گره به ولای تو بستهاند
زیرا تویی هر آینه مشکل گشا، علی!
آری، به جز علی که توان حالمان دهد؟
ما درد کهنهایم و همانا دوا علی
سوءالقضاست هر چه که ما راست بی علی
حسن القضاست هر چه که دنیاست با علی
دنیا شب است، یکسره یلداست بی علی
دنیاست سنگ و سایه و تنها صدا علی
ما را گذاشتند ولی از علی جدا
ما سوختیم جمله جدا و جدا علی
ما سوختیم و سوختن ما تمام شد
سوزد هنوز از غم ما و شما علی
آری، علی سه مرتبه از ما قضا شده
مهدی مگر بیاید و گردد ادا علی
جز با علی نمیگذرد روزگار ما
بی آب و آفتاب در آید دمار ما
بی آب و آفتاب، زمین سنگ و ساکت است
بی آب و آفتاب چه آید به کار ما؟
ای نور محض! از تو که منها توان شدن
کی می رود بدون تو بالا شمار ما؟
بی تو به روشنایی کامل نمیرسیم
خالی است صد هلال مجرد، کنار ما
بی تو چگونه خاک کشد باغ را به بر
بی تو معطل است شروع بهار ما
بی مهر تو چگونه گل سرخ، تب کند
جوشد چگونه خون خدا از انار ما
رهن ولای توست مان زندگی تمام
از توست، از تو، هر چه که دار و ندار ما
ما را دهان به نام تو شیرین نمودهاند
با نام تو شروع شده روزگار ما