آخرین اشعار

تیغی میان ما

تیغ استعمار ما را از وسط دو نیم کرد
اصفهان و کابل و کولاب را تقسیم کرد

زیر نام دین، روی دست مان شمشیر ماند
اختلاف مذهبی را بیش تر تعمیم کرد

از پس دیوارها گفتم من و تو؛ ما ستیم
مشت هایی را نثارم بهر این تصمیم کرد

مرزها بین من و تو شعله های آتش اند
این وسط ما سوختیم و قصه ابراهیم کرد

ای رفیق کهنه، ما اصلاً خراسانی ستیم!
خانه ویران باد؛ ما را هرکسی تقسیم کرد!

شناسنامه