آخرین اشعار

تماشایت کنم

باز می‌خواهم غزل باشی و غوغایت کنم
از جدایی‌ها بترسی و دل‌آسایت کنم

مثل سیب از رعدوبرق خنده‌ات لرزان شوم
سازمت رنگین کمانی و تماشایت کنم

چون پرستو پت شویم از دست باران‌های تیز
زلف‌هایت را برقصم، میل لب‌هایت کنم

عشق بی‌جانت شوم، ترس گریبانت شوم
بگذرم از خارهای شرم و رسوایت کنم

هرچه تعریفت کنم منکر شوی، کافر شوی
آسمان را شاهد چشمان زیبایت کنم

کاش یکبار دگر گل کند رویای من
تا پس آن گم‌ترین دیوار پیدایت کنم

شناسنامه