آخرین اشعار

تفنگِ صلح

سیاه‌مار آستین، چگونه رنگ می‌دهی
پیام صلح بر لبت؛ ولی تفنگ‌ می‌دهی

به مادران جنازه و تبر به حاکمان شهر
به دست بچه‌های کوچه نیز سنگ می‌دهی

که می رسند دزدها به غارت سرای من
تو هم چراغ هم نشان و هم کلنگ می‌دهی

تو منجی منی؟ نه! جانیی… جناوری…
که دیوهای نحس را شراب و بنگ‌ می‌دهی

قمار بازِ باخته! فرار کن برو بمیر
سگان این محله را چقدر جنگ می‌دهی؟

برو که مشت‌های تو در این میانه باز شد
مخوان فریب‌ صلح را تو که تفنگ می‌دهی

شناسنامه