بیپناهیهای ما همزاد اسرائیل نیست
هر کسی آواره شد، همدست آن قابیل نیست
‘یا کریمی’ که به بام تو پناه آورده است
با نسیمی میپرد، حاجت به اسرافیل نیست
یک کمی آهسته تر سیلی بزن بر صورتم
روی انسان است این، پای زُمخت پیل نیست
میکشی روح مرا از جسم خود، آسان بِکَش
این همه کَش واکشی در کار عزرائیل نیست
قلعه را با موشک خیبرشکن کمتر بزن
کوخ همسایه است آنجا کاخ اسرائیل نیست
با دعای ما گذشتی از کمند هفت دیو
در مسلمانی ما تردید قال و قیل نیست
کم بخوان در گوش ما افسانه نان و نمک
قدر نشناسی مرام زاده هابیل نیست
انگ جاسوسی به یک ملت زدن یا للعجب!
در دیار من کسی با دشمنت فامیل نیست
خوب میدانی که پاکم باز تهمت میزنی!
خوب میدانم که بهتان لایق تحلیل نیست
ما به رغم باور دنیا، خراسان زاده ایم
اصل ما با جعل یاران قابل تبدیل نیست
اُف بر این دیوار کوتاهی که از ما ساختند
از کرامت، بر سر پایین ما، مندیل نیست
خستهام از بس که بر سر سنگ مظلومی زدم
پس چرا در آیش منجی ما تعجیل نیست
تو ولی ای همزبان ای میزبان آسوده باش
جمعه ها هم بعد از این در مرزها تعطیل نیست