تبسم

نقطه و خط و حرف، با شادی، روی تخته قطار منتظر است
همه مجموعه ی الفبا نیز،یک طرف آن کنار منتظر است

بنویس آب و نان و بابا را، با تباشیر روی تخته سیاه
بعد از آن واژه های باران و جنگل و آبشار منتظر است

می کشی ابر می چکد باران، می کشی ماه می زند لبخند
می کشی دانه های کوچک سرخ، روی شاخه انار منتظر است

صنف با شوق کودکانه ی تو، می شود پرترانه و لبخند
گل و گلدان پشت پنجره هم، رو به سمت بهار منتظر است

می نویسی وطن ولی وطنی زخمی و پاره و پاره و پاشان
شانه های شکسته بودا خسته و شرمسار منتظر است

سایه های سیاهی و وحشت در کمین اند پشت این قریه
سرنوشت ترا نگاشته اند دخترم سنگسار منتظر است

سر راه مسافران غریب، آن طرف چوب دار آماده است
به تبسم بگو نرو برگردد مادرت بی قرار منتظر است

شب شده باز وقت لالایی است وقت افسانه های دیو و پری
جان مادر بیا در آغوشم بوسه ی آبدار منتظر است

شناسنامه