سخت بر موی پَرِیشان تو چنگ افکندیم
سوی مُژگان نجیب تو خدنگ افکندیم
بس که بر صورت زیبای تو سیلی زدهایم
داغهای سیهی از همه رنگ افکندیم
عسل ناب سرودیم لبانت را لیک
مثل زنبور به کام تو شرنگ افکندیم
بر جمال تو که آیینۀ دیدار خداست
روی ناشسته نظر کرده و زنگ افکندیم
تو تبسمکده بر ما گلِ سرخ آوردی
مای وحشتکده سوی تو فشنگ افکندیم
تو پری؛ زینت پُربرکت ساحل بودی
که رمت داده و در کام نهنگ افکندیم
ای غزالی که تو را با تن زخمآلودت
از لب برکه به دامان پلنگ افکندیم
سربزیر از گلههای عرق شرم خودیم
زین همه داغ که بر چهرۀ ننگ افکندیم
دست ما بشکند ای رود زلال مهتاب
که به آرامش دریای تو سنگ افکندیم