تبسم

این داغ، داغ تازه نسل هزاره نیست
این اولین جنازه نسل هزاره نیست

از قلب رنج موج پی موج آمده است
از اوج درد فوج پی فوج آمده است

این خشم مردم است که با قهر می رود
خون تبسم است که در شهر می رود

بخت آور دلاور غزنی! تو زنده ای
شهدخت رنج! دختر غزنی تو زنده ای

گل های عمر چیده تو انقلاب ماست
اینک سر بریده تو آفتاب ماست

با غیرت شکسته دگر سر نمی کنیم
خون تو را معامله دیگر نمی کنیم

با تیغ های آخته کوری چه فایده؟
با داغ روی داغ صبوری چه فایده؟

این تیغ دست کیست که بیداد می شود
ناموس ما به دست که؟ بر باد می شود

رگ های ما چگونه دچار لجن شدند
مردان این قبیله چه آمد کفن شدند

دیری‌ست برگ برگ شده خاک می شویم
یک یک هلاک طعمه ضحاک می شویم

ویرانی همیشه تاریخ ماستیم
قربانی همیشه تاریخ ماستیم

آن خشم دیر ساله دگر منتشر شده است
بغض هزاره، کهنه شده منفجر شده است

این ملک، قوم قوم اگر پاره پاره است
نام تمام مردم ازین پس هزاره است

در غور سنگسار شدیم و شتافتند
در فاریاب سینه ما را شکافتند

وردوج را پدر به پسر داغ دیده ایم
قندوز را جگر به جگر داغ دیده ایم

دیدیم باغ باغ تب قندهار را
جوش لب بریده به جای انار را

پایان صبر کهنه مردم رسیده است
این کارد بر گلوی تبسم رسیده است

بخت آور دلاور غزنی! شهید صبر!
شهدخت رنج! دختر غزنی! شهید صبر!

خویشان تو شکسته به بی همتی ببخش
ما را برای این همه بی غیرتی ببخش

گنجشک را بخاطر چی پر بریده اند؟
فرزندکم! چگونه ترا سر بریده اند؟

خون تو پای مال تظلم نمی شود
کابوس سربریده تو گم نمی شود

سوگند می خوریم که گردن نمی نهیم
سرهای قاتلان تو بر تن نمی نهیم

این داغ، داغ تازه نسل هزاره است
این آخرین جنازه نسل هزاره است

شناسنامه