آخرین اشعار

تاوان عشق

چون خون، به قلب عاشق خود، تازه و تریم
ما از قدیم، برخی آل پیمبریم

با شاه اولیا کمر عشق بسته‌ایم
با مهر او ز باقی عالم گسسته‌ایم

جز ما، که دیده قلبِ به آتش کباب را
در حلق تشنه، شعلۀ سرب مذاب را

با عشق و رنج و داغ به تن کرده‌‌ایم ما
تشریفِ کیشِ شاهِ ولایت‌مآب را

بر نطع سرخ حضرت تاریخ داده‌ایم
تاوان عاشقانه این انتخاب را

با یا علی‌مدد، سخن از بیش و کم زدیم
با نام او به عرصه عالم قدم زدیم

ما یک دهه، تمام، سر دوش مادران
در تکیه‌ خانه، هق هق خاموش مادران

هر تیر کز مظالم اعدا رهیده است
خون از گلوی کودکی ما چکیده است…

شناسنامه