بگو تو را چه بخوانم! که در خیال بگنجی
که حال در نظر آیی و در محال بگنجی
بگو تو را چه بخوانم! که کسر شأن نباشد
که در شکُوه بمانی و در جلال بگنجی
تو در سکوت نهانی، تن تو از کلمات است
روا مباد که در بند قیل و قال بگنجی
زبان به کام کشیدم ازین زیادیِ گفتار
که تا تو عشق بمانی و در کمال بگنجی