آخرین اشعار

به استخوان شکسته‌­ی پا

به استخوان شکسته‌­ی پا

به نان

به پوست میوه

به زیبایی

به سگ­‌های هار

به همه چیز شکل دیگری می­‌دهد فقر.

جشن تولد نمی­‌گیرد در خانه‌­ی همسایه

و مَردش را از زندان به خانه نمی‌­آورد.

ساقی شده است، نوجوان­‌ترین پسر محله

و شب­‌ها

زندگی را

در بسته­‌های کوچک

در باریک‌­ترین سوراخ دیوار پنهان می­‌کند.

به همه چیز شکل دیگری می­‌دهد فقر

اجاره­‌ی آخر ماه را جلو می­‌اندازد

دوره­‌ات می­‌کند در خلوت ظهر

و جیب­‌هایت را خالی می­‌کند.

مردان ما را از مرزها می‌­گذراند

به شلیک مرزبان­‌ها سرعت می­‌دهد

و لگدهای قاچاق‌­بر سودجو را سنگین­‌تر می­‌کند.

به استخوان شکسته­‌ی پا

به نان

به پوست میوه

به زیبایی

به سگ­‌های هار

به همه چیز شکل دیگری می­‌دهد فقر.

بی­‌رحم است

و این اشک

این شعر

چیزی از او کم نخواهد کرد.

شناسنامه