بهار سمرقند

مرا چشمت بهار سبز و زیبای سمرقند است
خریدارم بگو در فصل ارزانی خود چند است

مرا چشمت بهار و تاک انگور است در باور
مرا چشمت تمام رودها، جیحون و اروند است در باور

دلت خوش باد و خوش بنشین و خوش بالا برو بالا
مرا با مسلک بالا نشینی‌ها چه پیوند است

بهار خسته‌ام بشتاب سوی باغ قشلاقم
به استقبال تو بر پای پامیر و دماوند است

بیا در غربت آوارگی‌هایم کمی حالا
که می‌دانی مرا با زخم بازویت چه پیوند است

شناسنامه