آخرین اشعار

بغض موذن

طنین بغض موذن به گوش ماه رسید
اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسید…

دوید کینه‌ی مکاره از کمین بیرون
همین که راس مبارک به سجده‌گاه رسید

صدای شیون محراب آن چنان برخاست
که رفت و رفت و به زاری به قلب چاه رسید

زبان نداشت زمانه برای حرف زدن
از آن زمان همه‌ی قصه‌ها به آه رسید

اگر نظر به غضب هم کنی به من، لطف است…
به شکر آنکه به من قدر یک نگاه رسید

منم که خاکم و اینجا پناهگاه من است
کجاست سایه‌ی مهرت که بی پناه رسید…

شناسنامه