آخرین اشعار

این اتاق

این اتاق از بی تو بودن مملو از اندوه شد
آن قدر در خلوت خود ماند تا انبوه شد

روی دیوار دلش هر روز چیزی می نوشت
کم کمک این چیزها اندازه ی یک کوه شد

این در و دیوار مأنوس است با غم های تو
آن قدر که این غزل از قافیه مجروح شد

صبح انگشت تو آمد روی بوم خواب من
دم به دم هاشور زد تا جسم من هم روح شد

خوب می بینم که عین استکان خالی یی
این اتاق از بی تو بودن مملو از اندوه شد

شناسنامه