آخرین اشعار

انتظار

انتظار انتظار شیرینی است، گرچه که بیقرارمان کرده است
گرچه مانند گریه های غروب، سخت بی اختیارمان کرده است

آخر هفته های بی‌خبری، طبق عادت به یادت افتادیم
ظلم یعنی همینکه‌ دنیا با ما و این‌ انتظارمان کرده است

بین گرداب غفلت از چشمت، غرق خواهیم شد یقین دارم
گرچه دنیا به روی امواجش، چند روزی سوارمان کرده است

خسته از گوشه های تاریکیم، در میان غبار گم شده ایم
چاره این روزها فقط مرگ است، زندگی سوگوارمان کرده است

سالها رنگ رنگ می آیند، تو نباشی بهار بی معناست
آه از دست‌های سرد گناه، داغدار بهارمان کرده است

درد دوری از شما در دل، نور چشمی غصه ها شده است
سجده شکر دارد اینکه خدا، به غم تو دچارمان کرده است

شناسنامه