میان این همه آه و فغان، امام جواد
خوش آمدید به دنیایمان، امام جواد
به نور آمدنت چشم خاک روشن شد
که تیره بود زمین و زمان، امام جواد
کمی بهار بیار از خزانه ی کرمت
که سخت یخ زده در ما خزان، امام جواد
زمام کار به دست کدام مامون است
که زهر داده به خورد جهان، امام جواد؟
به گریه دلخوش بودیم و اشک خالی ما
شده است مضحکه ی این و آن، امام جواد
جوانی است و هزار آرزوی ریز و درشت
که مانده بر دل ما همچنان، امام جواد
مرا ببین که غم روزگار پیرم کرد
دلم گرفته امام جوان، امام جواد…