آخرین اشعار

از میان دود و آتش

مأمن هموارۀ آزادی آغوش شماست
خود، اسارت یک غلام حلقه‌برگوش شماست

مار دوشان جهان را فرصت بی‌داد نیست
تا درفش کاویان روییده بر دوش شماست

دادخواه نسل انسان‌ بوده اید از باستان
نقش بر الواح بابل گفتِ کوروش شماست

از میان دود و آتش آن که بیرون می‌جهد
زنده و سالم، کسی کَی جز سیاووش شماست

دستِ هر افراسیابی باد در دنیا خلاص!
تا به‌پا این مردم ببرِ بیان‌پوش شماست

ای خوشا آن روزگارانی که فریاد آورید!
این دگرگونی که از لب‌های خاموش شماست

شناسنامه