ای همدم همیشۀ من آشنای من
بی تو هزار غصه دمد از نوای من
ای شهر پر سخاوت من، بارگاه نور
در تو نهفته است بهار صدای من
خاموش میشوم ز تو تا دور ماندهام
آغاز هر ترنم من هر نوای من
بی تو چه ام فسردهترین نغمۀ زمین
بیگانهترسرود تویی، تو سزای من
در مستی حضور تو آواز میشوم
ای احتیاج جاری بی انتهای من
کو گرمیی حضور تو ای سرزمین مهر؟
تا نام تو سوار بود بر صدای من
ای زادگاه سادهگی عشقهای پاک
دیریست نغمۀ نگشودی به نای من
در تارهای آبی آوازهای نور
آذین نام توست شبان صدای من
بازم هزار نغمه به هر واژه اندر است
آغاز کن مرا که تویی ابتدای من