اردیبهشت زادم، هم باورِ زمینم
با عشق هم سرودم، با عشق همنشینم
دریاست در صدایم وقتی که میسرایم
آزاده و رهایم، زیباییآفـریـنـم
در من کسیست پنهان، خورشیدواره تابان
او یک کتاب انسان، من حرف اولینم
در من کسیست پنهان پوینده و شتابان
من راهی هراسان، او میشود یقینم
من میسرایم از او یا خود سرودِ اویم
آتش به واژه است او یا اینکه خود همینم
او میکشاندم باز تا لحظههای آغاز
تا ابتدای آواز، بیرونِ کفر و دینم
هر سوی میشتابد تا واژه را بیابد
ماهی شود بتابد آنجا که من نشینم
گیسو زنم به یک سو، با خیز تند آهو
یک دشت از تگ و پو در دست و آستینم
از خویش پر گشایم آیینه مینمایم
ققنوسِ انتهایم عشق است سرزمینم