به خوابم آمدی ولی به رنگ و روی دیگری
تبسمی به لب لبی به گفتوگوی دیگری
شناختی مرا منم همان شرور و شوخ و شنگ
نگاه میکنی ولی به خلقوخوی دیگری
نگاه میکنی به من به در به سنگ به درخت
به دست حلقه کردهای به حلقه شوی دیگری
مرا کنار میزنی شبیه سطل آشغال
دوباره جیغ میکشم ولی گلوی دیگری
تو را صدا زدهست و میپری به شاخههای دور
به سمت باغهای سبز و سرخ سوی دیگری
دوباره صبح میشود اتاق کاغذ سفید
دوباره مینویسم از سیاه موی دیگری
مچاله میشود ورق نمیشود نمیشود
که فکر هم کنم به I LOVE YOU ی دیگری
دوباره خواب میروم به آرزوی دیدنت
به خواب میروی ولی به آرزوی دیگری