آب رفته

آب عشق آورده و این خانه را جارو کنید
بعد در این حلقه گرد آیید و الاهو کنید

در گلویم بغض دیدار شما پر می زند
دوست دارم ریشه ام را وصل در آمو کنید

می گریزد در وجودم نادر بیچاره ای
یک کمی فکری به حال زار این آهو کنید

گُر نمی گیرم دگر از انفجار این جهان
کوهی از آتشفشان تازه ای را رو کنید

درّه ی سرسبز الیاتو کجا شد؟ دوستان!
روی این حال نزار و مرده را آن سو کنید

کاه و دانه هر دو بر باد است در دستان من
می شود آن آب های رفته را در جو کنید؟

شناسنامه