آخرین اشعار

بیا ای قلم سوگواری کنیم

بیا ای قلم سوگواری کنیم
بیا تا به هم سازگاری کنیم
بیا ای قلم راز داری کنیم
زمانه خراب است یاری کنیم
بیا کز شرف پاسداری کنیم
غم خود سراییم و زاری کنیم
دل من غمین و دل تو غمین
بر آریم از این دو نوای حزین
ز بد کیش و بد رای حکایت کنیم
ز اهریمن خون شکایت کنیم
سر نعش کابل بموییم زار
بگرییم چون آب در نو بهار
که تا دیده دوزی کران تا کران
به جز آه چیزی نه بینی در آن
بیا که دو دیده به خون تر کنیم
به گریه براییم و محشر کنیم
قلم من ندارم به جز تو کسی
جهان گشته بر من سیه محبسی
قلم با دلم هم صدایی بکن
جدا مانده را همنوایی بکن

شناسنامه