درد دلی، غمنامۀ دریا، فراموشم شده
داستان عشق سر تا پا فراموشم شده
رنگ باغ از خاطر پاییز بندم رفته است
خنده های نازک لیلا فراموشم شده
لحظه های را که عمری پروراندم چون نفس
آن خیالات، آن همه رویا، فراموشم شده
ساز بر هم خورده ای جان و تنم را می نواخت
یار عنوان کردمش، اما فراموشم شده
طرح موزون ،نقش رنگارنگ، پایان جمال
آنچه خوانا بود از آن حالا فراموشم شده