آخرین اشعار

کاروان گلاب

رسیده قاصد نوروز و کاروان گلاب
بریز پشت زمستان رفته کاسه‌ی آب

بگو: سفر به سلامت، مسافر بدخو
که هرچه از تو شنیدیم طعنه بود و عتاب

چو سال بعد به این شهر و خانه برگشتی
به جای زهر، بیاور پیاله‌های شراب

بهارِ آمده از حال ما خبر دارد
که می‌رسد طبق گل به دست، گرم شتاب

بیا به سخره بگیریم سردی دی را
بیا که مست کنیم از صدای ساز رباب

به پیشواز بهار اسب عاشقی زین کن
بیار سفره‌ی رنگین به دشت پر مهتاب

شناسنامه