آخرین اشعار

سیاه‌چاله

حتی «هما» نشست بر این بام و بوم شد
«پروانه» پر فشاند در این شام و شوم شد

اینجا «شکوفه» هم به صد امید لب گشود
اما اسیر شاخ درخت زقوم شد

«نیلوفر» از رهایی مرداب دم نزد
در باغ محنتی که «عسل» نیز موم شد

«ناهید»، شد «ستاره» و در آسمان گذشت
«الهام‌»بخش عرصهٔ علم نجوم شد

خنیاگر مجالس ایران و هند گشت
چرخی زد و «الهه‌»ی یونان و روم شد

در آسمان مملکت بی‌نصیب ما
اما کنیزِ قومِ جهول و ظلوم شد

اینجا سیاه‌چالهٔ پایان عالم است
«خورشید» نیز قافیه‌هایش تمام شد

شناسنامه