دل من مثل گلی بود که پر پر میشد
اگر اندازهی عشقت دو برابر میشد
هر که میدید تو را عاشق تو میشد و بعد
اشک میریخت و پژمرده و لاغر میشد
تا سحر نیز نمیشد گله های تو تمام
گله های تو که یکبار اگر سر میشد
دل به دریا زده بودیم و نمیفهمیدیم
که چنین عاشقی ما به چه منجر میشد
هرچه دروازه که میبود به من دیوار و
هرچه دیوار که میبود به تو در میشد
دیدی از خاطر تو با همه کس جنگیدم
آدم از عشق تو بسیار دلاور میشد