چه جای فخر و مباهات و سروری باشد
اگر که زلزلهای هفت ریشتری باشد
زمین به روی سر شاخ گاو و اهل زمین
به فکر فتح خور و ماه و مشتری باشد
عجیب نیست خداوند مهربان و خبیر
ز خلق این همه آلام خود، بری باشد؟
نه باک آنکه زنی پا به ماه، دارد شهر
نه فکر اینکه در آن، پیرِ بستری باشد
چو مهر، در دل خوبان پارسیگو نیست
چه فرق می کند این فارسی، دری باشد
وطن که خانه امنی برای مردم نیست
همان به است که از آن دیگری باشد
کلام ساده یک شاعر سخن سنج است
نه شکوهای که در او طعن کافری باشد