خبر آورده نسیمی، خبر اییار بیا
عطر پاشیده خبر بر در و دیوار بیا
گرم پیچیده و پیچیده به آبادیها
برده هوش از سر ما، ای سر هشیار بیا
باد هم دلشدهی زلف رهایت گشته
عطرت آورده به دامن، شده عطار، بیا
ماه هم با علم نیمه برافراشتهاش
شده همقصهی ما، قافله سالار بیا
به هوایت همگان خیمه و پرچم زدهاند
علم سبز، تو بردار، علمدار بیا
ذیل این قصهی شیدایی ما، میدانی
مانده تهماندهی آن قوم ستم کار، بیا
یک نفرماندن از آن قوم مگر فاجعه نیست؟
میزند حال جهان فاجعه را جار بیا
خبرآورده نسیمی، خبر، اییار بیا
عطر پاشیده خبر بر در و دیوار بیا