ما آستین ترمَه دوز یَک چَپَن بودیم
ما دست گرم شال دَور یَک یخن بودیم
ما مرد وش بر تیرها سینه سپر کردیم
رویین تنان جنگهای تن به تن بودیم
پرواز می کردیم ما پرواز می کردیم
ما بیخیال دشمن و زاغ و زغن بودیم
در جنگ با داس و تبر، شمشیر، توپ و تانگ
ما دست و پاهای جدا در یَک کفن بودیم
ما از کتاب کهنَه با سر فصل بی پایان
از واژه های یَک زبان و یَک سخن بودیم
یا همصَدا و همزبان آواز میخواندیم
یا چوبِ طبل و تار یَک جشن و اتن بودیم
از بلخ و شیراز و بخارا تا دل دهلی
از بلبلان نغمَه خوان یَک چمن بودیم
ما را جدا کردند با تیر دو سر نَیرنگ
هر چند ما نسلی ز خاک تهمتن بودیم
اکنون فَغانستان و ایران… تاجکستانیم
دیروز، ما از یَک قَبیله، یَک وطن بودیم
اَی کاش می شد جای کشورهای گوناگون
ما یَک وطن از آن خراسان کهن بودیم