آخرین اشعار

شهریاری قابیل

تو از تبار تبرزین و تازیانه بگو
تو از تباهی تاریخی ترانه بگو

تو از کدورت آیینه و شقایق و ماه
ز ورشکستگی شعر عاشقانه بگو

تو از پریدن لبخند باده برلب جام
ز مرگ چنگ و ز نابودی چغانه بگو

ز سوگنامۀ شلاق شب به شانۀ صبح
ز قتلگاه سحرهای بی‌نشانه بگو

ز آفتاب که دربند ابر و صاعقه است
و از حريق شبانگاه آشیانه بگو

ز شهریاری قابیل بر ولایت عشق
ز ترکتازی چنگیز این زمانه بگو

ز شادخواری ایام رفته یاد مکن
ز درد غربت و غم‌های بی‌کرانه بگو

شناسنامه