دختران! شبانههای بیاميد
دختران! شکستهای بیصدا
ای چراغهای آسمانِ سوخته
با من از سپيدههای گمشده
عشق سر کنيد.
دختران! شناسنامههاتان
شامنامهی عداوت است
اينچنين ار غروب چشمهایتان ادامه يافت
اينچنين اگر وفایتان به جویهای کوچک حقير
پوست داد
اين چنين اگر يقين سياه ماند
سنگفرش میشويد.