دوست می‌دارم

خلافِ هرچه عرف و شرع و قانون دوست می‌دارم
ترا از بدو دنیا، تا به اکنون دوست می‌دارم

ترا یک‌ تا نه، صدتا نه، ترا تا آخر دنیا
تریلیون در تریلیون در تریلیون دوست می‌دارم

ترا چون آدمِ مفلس که بعد از یک‌جهان خواری
رسیده بر کلیدِ گنجِ قارون، دوست می‌دارم

به بی‌تابیِ روحِ یک درختِ تشنه می‌مانم
ترا چون موج‌های مستِ جیحون دوست می‌دارم

ترا در ماجرای هوشیاری‌ها و عصیان‌ها
درون خلسه‌ی بسیارِ افیون، دوست می‌دارم

ترا که لیلیِ دیوانه را دیوانه‌تر کردی
شبیه بی‌قراری‌های مجنون دوست می‌دارم

ترا مثلِ خدا، مثلِ هوا، هم‌رنگِ آزادی
چو جریانی که دارد در رگم خون، دوست می‌دارم

وجودم از خیال هُرمِ آغوشِ تو می‌سوزد
ترا چون آدمی که گشته افسون، دوست می‌دارم

جنون کی می‌دهد قد پیشِ این آشفته‌گی‌هایم
ترا اصلاً دگرگون‌ِ دگرگون دوست‌می‌دارم

شناسنامه