آخرین اشعار

هوای غریبی

این‌ روزها هوای غریبی مرا گرفته
اندوه هم به طرز عجیبی مرا گرفته

آنقدر دود و گریه و زخم است در وجودم
انگار انفجار مهیبی مرا گرفته

قسمت نبود تا که بخندم به روزگارم
از من زمانه سهم و نصیبِ مرا گرفته

شاید بهار قسمت آیینه‌های من نیست
قحطی درخت تازه‌ی سیبِ مرا گرفته

تنها پناه‌گاه من این شانه‌های زخمی‌ست
بی‌تو عجب فراز و نشیبی مرا گرفته

شناسنامه